هنر را بگیر از من، پول را نه! به نمایشگاه مد و لباس و ماشین خوش آمدید؛ فیلمساز قرار است سرمایهگذار را راضی نگه دارد و مستندات و گزارش سفرهای اروپایی عوامل فیلم را روی میزش قرار دهد، پس لازم است حتی اگر شده در قالب چند سکانس از فرنگستان، قد و هیکل زنان، کازینو و رقص باله را به نمایش بگذارد و چند دقیقه هم فرصت تبلیغات به بانکی بدهد.
با آدمهای پولداری روبهروایم که نعره میزنند: من پولدارم، پس هستم. زن و شوهری که از یکدیگر جدا شدهاند اما برای آنکه روی همدیگر را کم کنند حاضرند میلیونها دلار هزینهی لجبازیهای ابلهانهای کنند تا کلهی آن دیگری را محکم بکوبد توی دیوار و حالا در این بین، یک ایدهی معمایی هم طرح میشود تا دست آخر مخاطب، به سبک سری فیلمهای شرلوک هولمز حدس بزند چه کسی زبلتر است و سر دیگران کلاه گشادتری گذاشته است. سازمان مناطق آزاد کیش هم به عنوان نهادی دولتی، گل به خودی زده و خود را به گونهای به نمایش گذاشته که بهقدری فشل و بزن در رو است که کارمندانش را میشود چند دست خرید و پروژه را از چنگ این درآورد و به آن واگذار کرد و در این سینمای سرمایهداری فقط چنگ مخاطب خالی میماند. حال، ارزشافزوده این سینما پر زرق و برق چیست؟ هیچ، جز پوچی و فروکردن انگشت، در حلقِ عقدههای جامعهای که ارزشهای اخلاقیاش، هر روز در حال سقوط و اضمحلال است.
در این لیست، می توانید به فیلم ایده اصلی رای بدهید...